loading...
زخم خورده!!!
رضا بازدید : 25 شنبه 06 مهر 1392 نظرات (0)

ماشین رو جایی پارک کردم که وقتی میاد ببینمش و برم باهاش صحبت کنم ...

 

وقتی اومد یه نگاه تو ماشین کرد منو دید بی تفاوت عبور کرد ...

از ماشین اومدم بیرون و بلند گفتم : این بار دیگه بهش میگم...

رفت جلوتر به خیابون رسید ....تو عرض خیابون بهش گفتم : هم دانشگاهی میشه وایسی باهاتون کار دارم 

تو پیاده رو وایساد

بهش گفتم همه چیو

قبول نکرد :) ولی شمارمو گرفت !!!

الان اون دختره 5 ماه 6 روزه که تموم زندگیم شده !!!

کم میبینمش ولی دوسش دارم 
اذیتم میکنه ولی دوسش دارم
بعضی وقتا دروغ میگه ولی دوسش دارم 
مامانش بهم گفته دخترم میخواد تا دو ماه دیگه ازدواج کنه دیگه سراغش نیا ولی باز عاشقتر و وابسته تر میشم 
میدونم آخرش با یکی دیگه میره و دیگه سراغی هم ازم نمیگیره ولی نمیتونم ازش دل بکنم ...
نمیدونم این عشق واسش ارزش داره یا نه ....نمیدونم ...تردید دارم...
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
1کج شدن عکس


kaj tasavir کد کج شدن عکسها در وبلاگ

2 نشانگر موس

جاوا اسكریپت

!--حباب--!!
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 182
  • کل نظرات : 14
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 56
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 63
  • باردید دیروز : 6
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 75
  • بازدید ماه : 69
  • بازدید سال : 485
  • بازدید کلی : 4,676