مادر ، تک واژه ایست زیبا
مادر ، عین زیباییست و البته که زیباتر از زیبایی چیزی نیست
قلب بزرگ خدا در سینهی مادران میتپد
مادر ، دستی بر گهواره دارد و دستی در دست خدا
آنگاه که مادر، گهواره را تکان میدهد...
مادر ، تک واژه ایست زیبا
مادر ، عین زیباییست و البته که زیباتر از زیبایی چیزی نیست
قلب بزرگ خدا در سینهی مادران میتپد
مادر ، دستی بر گهواره دارد و دستی در دست خدا
آنگاه که مادر، گهواره را تکان میدهد...
یه وقتایی حس میکنی هیچکس به فکرت نیست حس میکنی تنهاترین هستی ...یه وقتایی نه پدرت نه مادرت به فکرت نیستن یه وقتایی عشقت با اون همه دوست دارم دوست دارم تنهات میزاره ... یه وقتایی هیشکی نداری باهاش درد دل کنی باید درد هاتو تو دلت بریزی...یه وقتایی باید بد بشی ...یه وقتایی متوجه میشی که تو این دنیا باید بد باشی تا آدم خوبه بشی...
آدم همین وقتاست که میتونه همه رو بشناسه بشمار سه رفت اون که همش میگفتی جاش روی تخمه چشماته رفاقتا بوی خیانت میدن نه نگو توی قیافت دیدم یکی راستو حسینی بهم بگه که معنیه رفیقو کیا فهمیدن!
ای کاش که بتونم دلیله نامردیا رو بدونم همین تا دو نفرو با هم اشنا کردیم تیم شدن که بد منو بکوبن زمین
قلبتو عشقتو حستو وقتتو هزینه کن که اخرم بره با یکی دیگه تنهایی بشه نصیبمون؟
زندگیت یه جزیره بود قدم زدم در مسیر تو که با لبخند بهم بگی همه اینا وظیفه بود ؟؟؟
یزیدی تو....
عاشقو خسته و غمگین و پریشون
دل بی کس , دلکه بی سر و سامون
دل زخمی , دل تنها و تکیده
دل گریوووووووووووون منو ای دل گریووووووووووووون
همه میگن :
" توش چی دیدی که عاشقش شدی؟؟"
آخه مگه اینــــم سواله که می پرسی؟ ...
اگه قرار بود توام ببینی که تو عاشقش می شدی...
وقــتی اومــدم پــیشت مـیخوام
دستمــوبزارم روچــشات ودرگـــوشت بگـــم:
اگـــه گــفتی مــن کیــم؟؟
تـــوام باخنــده بگی همونی که دلتــنگش بودم....
مــنم تــوگوشــت زمـــزمه میکنم:
"عـــاشقتم"دیــوونه!
واقعا سخته اینکه بخوای از یکی که با تمام وجود عاشقشی بگذری
قراره تا 1 ماه دیگه از شهرمون بره شاید هم نره البته خودش میگه احتمالش خیلی کمه که خودش تنها اینجا بمونه و دانشگاشو ادامه بده میگه واسم سخته...
نمیدونم چی میشه ... فقط میدونم از وقتی اینو بهم گفته دیگه آرامش ندارم همش به بعدش فک میکنم...بعضی وقتا اینقد به اون موقع که نیستش فک میکنم که یادم میره هنوز هستش... من خیلی احساسیم و 22 سالمه و با هیشکی دوست نبودم واسه همین خیلی واسم سخته خودش میگه فک کن این یه تجربه خوب بوده و حالا تموم شده ولی من نمیتونم
وای که چقد دوسش دارم دیوونشم اگه رفت منم میرم اون شیراز من تیمارستان
یک روز می بوسمت.....!!
پنهان کردن هم ندارد...!!
مثل خنده های تو نیست که مخفی شان میکنی!!
یکی از همین روزهایی که می خندانمت.....
یکی از همین خنده های تو را نا تمام می کنم.......می بوسمت....!!
و بعد تو احتمالا سرخ می شوی...
و من هم که پیش تو همیشه سرخم....!!
یک روز که باران می بارد.....روزی که چترمان دو نفره شده.....یک روز که همه جا حسابی خیس است....
یک روز که گونه هایت از سرما سرخ سرخ است.....!!
چی تو چشاته که تو رو آنقدر عزیز میکنه..
این فاصله داره منو بی تو مریض میکنه..
اینکه نگات نمیکنم یعنی گرفتار توام..
رفتن همه،ولی نترس من که...
تا حالا براتون پیش اومده..؟!
در اوج عصبانیت و دعوا..
بازم حس کنی که...
چقدر دوستش داری...!!!
آخ که نمیدونی باید بری
خفه اش کنی یا...
بپری بغلش کنی..!
در آغوشـم کــه می گـیــری...
آنقدر آرام مـیشــــوم...
که فـرامــوش می کــــنـم...
بـایـد نفـس بــکـشـــم...
همیشه ساده بودم...
ساده سلام کردم...
ساده دل دادم...
ساده محبت کردم...
ساده باور کردم...
ساده چشم گفتم...
ساده وابسته شدم...
اما سخت دلم را شکستند....!!!
خیلی سخت...!
کاش انقدر ساده نبودم!!!
هوای فاصله سرد است،برایت از کلاف دلم ، خیال گرم میبافم...!
وقتی باهام بود میگفت نترس من باهاتم این اواخر میدونست که میخواد بره میگفت نترس تنهایی که ترس نداره !!!
اصلا حسود نیستم اما وقتی دیدم واسه رفیقم اس ام اس اومد کی میرسی عشقم؟
یه ذره دلم خواست...
درد شدید !!!
دقیقه 75 بازی با فجر بوشهر ....
وقـــتی بــرای اولیـــن بار چشـــات میـــوفــته تو چشــــاش دلـــت مــی لــرزه و همـــاننده زمــین لرزه روحــت رو ویــران میکنــه و تـــوی مــدت زمــانی کــه باهـــاشی دوبـــاره روحـــت شـــروع به ساخــتن میـــکنه ولـــی ایــــن بـــار مســـالــح اســـتـــفاده بــرا ســـاختــنش فـــرق مـــیکنه. ایــن بــار با خنـــده هــاش با بــرق چشـــاش بــا گـــرمی دســتاش با حــرفهــای شـــیرینــش روحت دوبــاره زنــده میشـــه و به خــاطر همـــینه کــه هیــچ وقــت فرامـــوش نمیشـــه چـــون قســـمتی از وجـــودت شـــده...!
___
مرد نصفه شب در حالی که مست بوده میاد خونه و دستش می خوره به کوزه ی سفالی گرون قیمتی که زنش خیلی دوستش داشته، میوفته زمین و میشکنه مرد هم همونجا خوابش می بره...
زن اون رو می کشه کنار و همه چیو تمیز می کنه...
صبح که مرد از خواب بیدار میشه
انتظار داشت که زنش جر و بحث و شروع کنه و این کارو تا شب ادامه بده ...
مرد در حالی که دعا می کرد که این اتفاق نیوفته میره اشپزخونه تا یه چیزی بخوره ...
که متوجه یه نامه روی در یخچال می شه که زنش براش نوشته...
زن : عشق من صبحانه ی مورد علاقت روی میز آمادست ...
من صبح زود باید بیدار می شدم تا برم برای ناهار مورد علاقت خرید کنم...
زود بر می گردم پیشت عشق من
دوست دارم خیلی زیاد....
مرد که خیلی تعجب کرده بود
میره پیشه پسرش و ازش می پرسه که دیشب چه اتفاقی افتاده بود؟
پسرش می گه : دیشب وقتی مامان تو رو برد تو تخت خواب که بخوابی و شروع کرد به اینکه لباس و کفشت رو در بیاره تو در حالی که خیلی مست بودی بهش گفتی ...
هی خانوووم ، تنهااااام بزار ، بهم دست نزن...
من ازدواج کردم...
سلامتی همه ی مــــــــــردای پاک
وقتی تو نیستی..."شادی" کلام نامفهومی ست! و "دوستت دارم" رازیست که در میان حنجره ام دق میکند...و من چگونه بی تــــو نگیرد دلم؟؟اینجا که ساعت و آینه و هوا... به تو معتادند...
دســتـــش را بـــوســیـــد و رزِ ســرخــِــ زیــبـــایــــی را بــه او تـــقــدیـــم کــرد ....
دخــتـــرک چــه زیـــبــا شــده بـــود در لــبــاس عـــروس ....
و چـــه شــیــریـــن بــود عــســـلـــی کـــه طــعــم عــشـــق مـــیـــداد ...
و زیــبــاتـــر از آن خــوابــیـــدن در آغــوشِ عــشــق تـــا ســحــرگــاهــان ...
و بـــیــدار شــدن بــا نــوازش دســتــــ هــای مــردانــه اش ....
آری ، ایـــن بـــود رویـــای هــر شــبِ دخــتـــرکـــِــ زیبای قــصــه ی رضــا ...
در تمام عمرم یک بار عاشق شدم
و وابسته به کسی که برای داشتنش حاضرم از تمام زیبایی های دنیا بگذرم
نبض حیاتم بعد از عشق به خدا برای تو می تپد!!!
دوست دار تو رضا ...
بــه دل هـم نـشـسـتـیـم
و عـاشـق شـدیـم !
هـمـچـون چـهـره ی مـاه
کـه بـه دل بـرکـه مـی نـشـیـنـد
و هـیـچ دسـتـی
تـوان بـیـرون انداخـتـنش را ،
نــدارد ...... !!
تعداد صفحات : 8
2 نشانگر موس
!--حباب--!!