درد شدید !!!
دقیقه 75 بازی با فجر بوشهر ....
درد شدید !!!
دقیقه 75 بازی با فجر بوشهر ....
وقـــتی بــرای اولیـــن بار چشـــات میـــوفــته تو چشــــاش دلـــت مــی لــرزه و همـــاننده زمــین لرزه روحــت رو ویــران میکنــه و تـــوی مــدت زمــانی کــه باهـــاشی دوبـــاره روحـــت شـــروع به ساخــتن میـــکنه ولـــی ایــــن بـــار مســـالــح اســـتـــفاده بــرا ســـاختــنش فـــرق مـــیکنه. ایــن بــار با خنـــده هــاش با بــرق چشـــاش بــا گـــرمی دســتاش با حــرفهــای شـــیرینــش روحت دوبــاره زنــده میشـــه و به خــاطر همـــینه کــه هیــچ وقــت فرامـــوش نمیشـــه چـــون قســـمتی از وجـــودت شـــده...!
___
مرد نصفه شب در حالی که مست بوده میاد خونه و دستش می خوره به کوزه ی سفالی گرون قیمتی که زنش خیلی دوستش داشته، میوفته زمین و میشکنه مرد هم همونجا خوابش می بره...
زن اون رو می کشه کنار و همه چیو تمیز می کنه...
صبح که مرد از خواب بیدار میشه
انتظار داشت که زنش جر و بحث و شروع کنه و این کارو تا شب ادامه بده ...
مرد در حالی که دعا می کرد که این اتفاق نیوفته میره اشپزخونه تا یه چیزی بخوره ...
که متوجه یه نامه روی در یخچال می شه که زنش براش نوشته...
زن : عشق من صبحانه ی مورد علاقت روی میز آمادست ...
من صبح زود باید بیدار می شدم تا برم برای ناهار مورد علاقت خرید کنم...
زود بر می گردم پیشت عشق من
دوست دارم خیلی زیاد....
مرد که خیلی تعجب کرده بود
میره پیشه پسرش و ازش می پرسه که دیشب چه اتفاقی افتاده بود؟
پسرش می گه : دیشب وقتی مامان تو رو برد تو تخت خواب که بخوابی و شروع کرد به اینکه لباس و کفشت رو در بیاره تو در حالی که خیلی مست بودی بهش گفتی ...
هی خانوووم ، تنهااااام بزار ، بهم دست نزن...
من ازدواج کردم...
سلامتی همه ی مــــــــــردای پاک
وقتی تو نیستی..."شادی" کلام نامفهومی ست! و "دوستت دارم" رازیست که در میان حنجره ام دق میکند...و من چگونه بی تــــو نگیرد دلم؟؟اینجا که ساعت و آینه و هوا... به تو معتادند...
دســتـــش را بـــوســیـــد و رزِ ســرخــِــ زیــبـــایــــی را بــه او تـــقــدیـــم کــرد ....
دخــتـــرک چــه زیـــبــا شــده بـــود در لــبــاس عـــروس ....
و چـــه شــیــریـــن بــود عــســـلـــی کـــه طــعــم عــشـــق مـــیـــداد ...
و زیــبــاتـــر از آن خــوابــیـــدن در آغــوشِ عــشــق تـــا ســحــرگــاهــان ...
و بـــیــدار شــدن بــا نــوازش دســتــــ هــای مــردانــه اش ....
آری ، ایـــن بـــود رویـــای هــر شــبِ دخــتـــرکـــِــ زیبای قــصــه ی رضــا ...
در تمام عمرم یک بار عاشق شدم
و وابسته به کسی که برای داشتنش حاضرم از تمام زیبایی های دنیا بگذرم
نبض حیاتم بعد از عشق به خدا برای تو می تپد!!!
دوست دار تو رضا ...
بــه دل هـم نـشـسـتـیـم
و عـاشـق شـدیـم !
هـمـچـون چـهـره ی مـاه
کـه بـه دل بـرکـه مـی نـشـیـنـد
و هـیـچ دسـتـی
تـوان بـیـرون انداخـتـنش را ،
نــدارد ...... !!
به "او" بگویید نگران شبهایم نباشد!
سکوتم,قرصهایم,لرزش دستانم و
"اشک چشمانم" همه هستند...!!!
تنها نیستم...!!!
روزی کـه فـکـر کـردی یـه چـیـزی رو از تـه دل دوسـت داری ، هـیـچ وقـت ولـش نـکـن,
مـمـکـنـه دوبـاره تـکـرار نـشـه ...
آدم وقـتی سـن و سـالـی نـداره و اول جـوونـیـشـه فـکـر مـی کـنـه بـازم پـیـش مـیـاد،بـایـد ده پـونـزده سـال بـگـذره تـا بـفـهـمـی کـه هـمـون یـه بـار بـوده،کـه دیـگـه حـالـت خـوب نـمـیـشـه،
عـشـق یـعـنـی حـالـت خـوب بـاشـه ...!!! ♥ روزی کـه فـکـر کـردی یـه چـیـزی رو از تـه دل دوسـت داری ، هـیـچ وقـت ولـش نـکـن,
مـمـکـنـه دوبـاره تـکـرار نـشـه ..
آدم وقـتی سـن و سـالـی نـداره و اول جـوونـیـشـه فـکـر مـی کـنـه بـازم پـیـش مـیـاد،بـایـد ده پـونـزده سـال بـگـذره تـا بـفـهـمـی کـه هـمـون یـه بـار بـوده،کـه دیـگـه حـالـت خـوب نـمـیـشـه،
عـشـق یـعـنـی حـالـت خـوب بـاشـه ...!!!
میدونی بهترین دوست کیه ؟ اونی که اولین قطره اشکتو می بینه . دومیشو پاک می کنه و سومی رو تبدیل به خنده می کنه !
تصادف کردم :(
هیچکس نمیتونه به دلش یاد بده که نشکنه اما من به دلم یاد دادم وقتی شکست،تیزی اون دست کسی رو که اونو شکسته نبره.....
من ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺳﺘـــﻢ ﺑﮕـﻮﯾـــــــﻢ
ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ..
اما ..
ﺍﻣـــــﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﭼﺸـــــــم هــــا،
ﺍﯾﻦ ﭼﺸـــــــم هــای ﺩﻫــﻦ ﻟـــﻖ!
ﻣﻦ ﭼﯿﺰ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧمی دﺍﺩﻡ ﺑﺎ ﺭﻓﺘﻨﺖ !
ﮐﻤﯽ ﺩﻟﻢ می ﺷﮑﺴﺖ ، ﺷﺐ ﻫﺎ ﮔﺮﯾﻪ میﮐﺮﺩﻡ !
ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﺵ ﺳﺮﺩﺭﺩ ﻫﺮﺷﺒﻢ میﺷﺪ !
ﯾﮑﻢ ﺍﺯ ﺁﺭﺍﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﻓﺎﺻﻠﻪ میﮔﺮﻓﺘﻢ !
ﭼﯿﺰ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻧمی شد، ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ !
ﺗﻮ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ می ﺑﺎﺧﺘﯽ !
" ﺗﻮ "
ﻋﺎﺷﻖ ﺗﺮﯾﻦ " ﻗﻠﺐ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ میﺑﺎﺧﺘﯽ"
بفههههههم تو باختی...
چه حــــس بدیـه
وقتى مى بینى که عشـقت دورت نمیگرده ؛
اونم داره دورت مى زنــه ،
مثل بقیـــه...
دلگیرم از بدی هایی که بهم شد!!!
تو این بازی دو سر باخت!!!
من باختم!!!
به صدا قت و وفاداری و عشق پاکم!!!
ولی یه چیزُ خوب فهمیدم تو این دنیا به هیچکس دل نبندم و دنیام هیچکی نشه !!!
چون یه روز همون نفر دنیامو خراب میکنه!!!
دلگیییییییییییییییییییییییرم از روزگار از تو :(
یک عشق واقعی کمی صداقت میخواهد و کمی اعتماد!!!
♥کـ ـآشـ مـــــے شـ ـد ...
یکــ لحظـ ـهـ جآیمــآن❤ـ رآبآ همـ عوضـ کنیمـ ...
شآیـد تُــو میفهمیدے چهـقـدر بے انصآفے .
و منـ مـــــے فهمیـ ـدمـ چـ ـرآ
آدم نــمــیــتــونـــه کــســی رو کــه هــنــوز تــو ذهــنــش تـــمــوم نــشـــده رو بــه زور تــمـومــش کــنــه ....
بـــاور کــنــیـــد ....
C# A#m D#m
وقت رفتن نیمخوام ببینمت مییدونم ببینمت کم میارم
D#m A#m B
اگه یک لحظه فقط نگام کنی دلمو پشت سرم جا میذارم
C# A#m D#m
اگه خونسرد نگام به دل نگیر دل تو یه روز ازم خسته میشه
D#m A#m B
اگه اسمم و فقط صدا کنی راه رفتن واسو من بسته میشه
C# A#m D#m
وقت رفتن نباید گریه کنی اینجوری دلم برات تنگ نمیشه
D#m A#m B
میدونم هر جای دنیا که باشم تو دلم عشق تو کمرنگ نمیشه
C# A#m D#m
اگه خونسرد نگام به دل نگیر دل تو یه روز ازم خسته میشه
D#m A#m B
اگه اسمم و فقط صدا کنی راه رفتن واسه من بسته میشه
امشب هم.... بیخیال اینقد گفتم چی عوض شد ؟؟؟؟!!!!!
بابودن تو حالم اصلا خراب نیست.
می خواهمت و بهتر ازین انتخاب نیست.
احساس میکنم که خدا قول داده است.
دیگر درین جهان خبری از عذاب نیست.
دیگر میان خاطره هایمان از این به بعد.
چیزی به اسم دلهره و اضطراب نیست.
باور کن این خدا که خودش عاشقت کند.
حتما زیاد خشک و مقدس و مآب نیست.
پاشو بیا کمی بغلم کن ببوس تا.
باور کنم حضور تو ایندفعه خواب نیست.
دنیا سر جدایی ما شرط بسته است
اما دعای شوم کسی مستجاب نیست
بسلامتی ما معمولیا
که از پاییز نه خاطره های عاشقانه اش
که فقط خشکیِ لب و فین فینِ دماغش بهمون رسید !
اگرکلیدقلبی رو نداری قفلش نکن اگرخداحافظی درراه است سلام نکن اگردستی رو گرفتی رهایش نکن دفتری که بسته شد دیگه بازش نکن قلبی که شکسته شددیگه نازش نکن...
من ازت انتظار ندارم روی ماهتو بهم نشون بدی ولی دلم میخواد وقتی میبینی دلم تنگه با مهربونی باهام رفتار کنی نه اینکه هروقت بگم بیا ببینمت اونجووری جوابم بدی انگار من حرف خیلی بدی زدم ...
تازه خیلی وقته ازت نخواستم ببینمت چون میدونم واسه من وقت نداری...
دوست دارم
نمیذارم توروازمن بگیرن
حتی توعالم عکسونقاشی
روی پیشونی سرنوشتته
تو باید فقط مال خودم باشی
نمیذارم که تورو
بدزدنت
جای توفقط روی چشمای منه
توی فال من فقط اسمتو
کسی که چشاشم ث تو روشنه
نمیذارم این همه خاطرمون
پنهونی کنج یه خورجین بمونه
قسمت طالع تو سفر بشه
واسه من یه درد سنگین بمونه
نمیذارم اونا که کم عاشقن
من و از خیال توجدام کنن
نمی
ذارم تو بری که آدما
همشون با سرزنش ، نگام کنن
نمیذارم توی خلوتت کسی
بیادو باشادی باتو دس بده
اون باید لذت این دس دادنو
به من و خاطره ی تو پس بده
نمیذارم کسی جزخودم یه روز
با تو و با رویاهات کنار بیاد
تازه از تولد تو حق داره
توی هر پس کوچه ای بهار بیاد
نمیذارم که نوازش کسی
شب ناز مژه هاتو خواب کنه
نمیذارم خونه ی آرزمو
کسی بااومدنش،خراب کنه
نمیذارم یه غریبه با نگاش
پادشاه دل بی ریات بشه
من میخوام خودم پسر تشت کنم
نمیذارم که کسی خدات بشه
نمی
ذارم به بهونه ی کسی
عشق و دنیای منو یادت بره
تو یه عمره،دیگه،زیبای منی
با یه دنیا اعتماد و خاطره
نمیذارم تورو صیدت بکنن
نمیذارم که توازپیشم بری
ولی توی سرنوشتم،میبینم
تو نمیمونی پیشم،مسافری
نمیذارم جای من کسی شبا
بالای سرت لالایی
بخونه
نمیذارم دلی که مال منه
پیش بیگانه امانت بمونه
ا ین نذاشتن چه قدرخوبه، ولی
آخه من که اختیاری ندارم
تصمیمارو همیشه تو میگیری
من چه جوری میتونم که نذارم
تازگی خیلی سفارش میکنی
میگی کم کم دیگه وقت رفتنه
آزی جون تو
میخوای از پیشم بری؟
از تو ان قدر فقط سهم منه ؟
نمیخوای جواب بدی من میدونم
داشتن آزی یه کار ساده نیست
رضات شرایط و لیاقتش
واسه ی یه مژتم آماده نیست
ترس رفتنت دیوونم میکنه
ولی این دیوونه که کاره ای نیست
آزی چش به رات میمونم همیشه
تنها دل خوشیم اینه،چاره ای نیست
زندگی پر از سواله می دونم
رسیدن به تو خیاله می دونم
تو میگی یه روزی مال من میشی
اما موندت محاله می دونم
تو میگی شبا دعامون می کنی
چشمه چات زلاله می دونم
توی آسمون سرنوشت ما
ماه کاملم هلاله می دونم
تو میگی پرنده شیم بریم هوا
غصه ما دو تا باله می دونم
چشم من پر از غم نبودنت
دل تو پر از ملاله می دونم
طاقتم دیگه داره تموم میشه
صبر تو رو به زواله می دونم
آره می ری و نمی پرسی که این
دل عاشق در چه حاله می دونم
دل من یه قفله اما دست تو
مثل کلیده
می خوام از تو بنویسم کاغذام همش سفیده
یه سوال عاشقونه بگه هر کسی می دونه
اونکه دادم دل و دستش چرا
دل به من نمی ده ؟
چه قدر دعا کنم من خدا رو صدا کنم من
دست من به آسمونه نیمه شب دم سپیده
گفتم از عشق تومی خوام سر بذارم به بیابون
گفت تو عاقل تر از اینی این کارا از تو بعیده
التماس کردم که یک شب لااقل بیا تو خوابم
گفت که هذیون رو تموم کن انگاری تبت شدیده
گفتم آرزو دارم تو مال من بشی یه روزی
گفت تو این دنیای بی رحم کی به آرزوش رسیده
اونی رو که دوست نداری دنبالت میاد تا آخر
اونی که دنبالشی تو چرا دائم ناپدیده
تو از اون روزی که رفتی دل من دیوونه تر شد
رنگ من که هیچی زیبا رنگ آسمون پریده
سرنوشت گریه نداره خودت این
رو گفتی اما
تو دل من نمی دونم چرا باز یه کم امیده
تو من رو گذاشتی رفتی اما می خوام بنویسم
چه قدر واسم عزیزه اونکه از من دل بریده
*مریم حیدر زاده *
واسه دلم همین بسه بدونم اونجا جات امنه /هر چی دلم از خوبیهات بگه بازم کمه
خوب بودن هامو از تو یاد گرفتم هرکی از دوریت میگه میرم یه گوشه میبارم
سرسردم بدون دستات آخ بمیرم واسه بغض تو حرفات
نذار اشکاتو ببینم دلم راضی نمیشه طاقت ندارم
نگاهت رو نگیر از من دلیل خوب حرفام
من اینجا با یاد نگاهت گرم گرمم
تـرکت کرده ؟
شب ها بـه یادش گـریه می کنی ؟
ناراحت نبـــاش ... یـه روز تو تنها آرزوی زندگیـش میشی ...
همون روزی که آرزوی زندگیِ تو ...
یه نفرِ دیگه س ...
این بدترین انتـــقـــــامـــــه ...
من از اینکه تو خوشبختی نه ارومم نه دلگیرم..
یه جوری زخم خوردم که نه میمیرم نه میمونم ..
یه عمر با خودم میگم خدا رو شکر که خوشبخته..
خدا رو شکر خوشبختی چقدر این گفتنش سخته..
گاهی باید تمامش کنی...دلتنگی هارا...گریه را...خستگی هارا....بغض را....خاطــــــره هارا...
باید فراموش کنی شکستن قلبت را...برباد رفتن غرورت را...حسرت های زندگی ات را....نابودی احساست را....همه و همه را باید فراموش کرد...
باید پذیرفت که قدرت جنگیدن با سرنوشت را نداریم...
صبح زود از خوابم زدم تیپ زدم رفتم uni که ببینمش !!! ولی نبود ... انگار الکی گفت کلاس داره...!!!من که خیلی دلم گرفته
ابشالا هیچکدومتون عشق یه طرفه تجربه نکنین...
هر چقدرم خوش باشم , یه چیزی هست که کم دارم تو زندگیم!!!!
امروز رفتیم جت اسکی خیلی فاز داد !!! مخصوصا وقتی می افتادیم تو آب
آی تــویـی کــه عــشــقــتـــو بــغــلــش کــردی ، مـاچــش کـردی ، دسـتـشـوگـرفـتـی
رفــتــی بـیـرون ، چـشــم ازش بـرنـداشـتـی ، عــکــس یــادگـاری بــا هــم گــرفــتــیـن
صــب تــا شــب تــو بــغــلــش مــیــخـوابـیـدی خـسـتــه نـمـیـشــدی ، تــو یـه ظرف
غــذا مــیــخــوردی ، تــو خــوشــی و نـاخـوشـی یـه دفـه بـغـلـش مـیـکـردی و تـــمـام
غــم و غــصــت یــادت مـیـرفــتـــ ، تـــویــی کــه خــاطــره ی خــوش ازش داری ،
تــویــی کــه هــم لــبـخـنـدشـو دیـدی هــم اشــکــشــو ، تــویــی کـه زنــدگــی کـردی
بــاهــاش بــعــد از دســتـــش دادی ..... چــه پـسـرش چـه دخـتـرش ....
ایــنــو بــدون مــن صــد بــرابــر تــو طــرفــمــو دوســتــــ داشــتــم... پس زر نزن ...
تعداد صفحات : 5
2 نشانگر موس
!--حباب--!!