,AZADE I love all the stars in the sky, but they are nothing compared to the ones in your eyes!
وقتی کسی در کنارت هست
خوب نگاهش کن
به تمام جزئیاتش
به لبخند بین حرف هایش
به سبک ادای کلماتش
به شیوه ی راه رفتنش، نشستنش
به چشم هایش خیره شو
دست هایش را به حافظه ات بسپار
گاهی آدم ها
انقدر سریع میروند ،
که دیگه وقتی واسه یک ثانیه لمس کردنش نمیماند
دیگه خداییش خسته شدم ... الان 4 ماهه همش ناراحتم یه روز نیست بدون اشک بخوابم مدت هاست از ته دل نخندیدم از دوستام دوری کردم گوشه نشین شدم... رسیدم به ته خط ...یه کارایی میکنم که اصلا دوست ندارم ... نمیدونم چیکار کنم که مثله قبل بشم...
دوست دارم زمان برگرده باز کنارم باشه ولی وقتی فکرش میکنم میبینم من یه سرگرمی بودم واسش مثله یه عروسک بعد از چند مدت کهنه میشم دیگه یه جور سعی میکنه ازم جدا بشه بازی در میاره یه کارایی میکنه که خود به خود جدا بشیم پس الکی نباید دلخوش باشم
... یاد روزایی می افتم که به خیلی ها گفتم بهتریینو دارم ...همینه دیگه باید کنار بیام ...
http://s2.picofile.com/file/7680005913/Nemitunam.mp3.html برای دانلود به لینک بالا بروید
دلم لک میزنه واست
زمانی که ازم دوری
ولی به خاطرم هستی
دیگه اینجاش و مجبوری
اگه حرف ,حرف من باشه
هنوزم مرد و مغرورم
ولی میرم تو خوش باشی
منم اینجاش و مجبورم......
از حرفاش معلومه دلش نمیخواد بمونه ...هوای رفتن داره ... خوب باشه برو ...بدون من زندگی کن...امیدوارم هیچوقت به من نیاز پیدا نکنی ...
الهی خوشبختت کنه اون که پا رو بخت من گذاشت ...
وقتی یادت می افتم دنیا رو سرم خراب میشه ...
سلام عشقم. حالم خوب نیست مثله خودت .نمیدونم اینجا میای یا نه ولی تنها راهی که به فکرم میرسه که خودمو خالی کنم نوشتنه...
میدونم حتما حالت خوب نیست میدونم ناراحتی میدونم واست مشکل درست کردم ,کاش از روز اول جلو دلمو گرفته بودم کاش اون چند باری که خواستی رهام کنی میرفتم از زندگیت من فقط فکر خودم بودم که بعد از تو میمیرم من خود خواهی کردم اینقد موندم که اینجووری شد...به خدا شرمندم ...قربون خنده هات بشم ببخش که خنده هاتو ازت گرفتم به خدا خودم هم حالا با گریه دارم اینا رو مینویسم ....
علاقم به تو چشمم رو رو همه چی بست من به تو فکر نکردم مقصر همه این قضایا منم...
گریم گرفته بیا اشکامو پاک کن...
دوست دارم ...دوست دارم...دوست دارم...
هیچ خبری از عشقم ندارم ..هر روز میرم دانشگاه ولی نمیبینمش نمیدونم چه اتفاقی افتاده دلم شور میزنه
دیشب خوابشو دیدم :( تو خواب مال هم بودیم کنار هم بودیم هیچ مشکلی نبود ... ولی تا کی ؟؟؟ تا وقتی خوابم ...
الان 2 ساعته از خواب بیدار شدم ولی نه اون هست نه اس ام اسش نه زنگش به خدا دارم میمیرم دلم واسش تنگ شده دیروز تو دانشگاه هم هر چی نگاه کردم نبودش دیگه از همه چی خستم از اینکه اینجووری احساساتم له شد تمام آرزوهامو خاطراتم پرپر شد از اینکه اینقد تنهام ااینقد جاش خالیه...
کاش یکی تو این دنیا حرف دلمو میفهمید......................:(
نشانم بده..
کسی که بارها بسوزانیش
و باز هم با عشق نگاهت کند
یه وقتایی میدونی همه چی داره تموم میشه ولی نمی تونی کاری کنی فقط عذاب می کشی میدونی که چی میگم؟؟
روانی میشه آدم اینجور موقع هااا
خسته ام"خسته"ازهمه کسو" همه جاهو"همه چیزمهمترازهمه ازخودم.به قول داریوش که میگه:چنان دل کندم ازدنیاکه شکلم شکله تنهاییست"ببین مرگه مرادرخویش که مرگه من تماشایست.....بچه هاالهی هیچکدومتون این حس رو تجربه نکنین"الهی....
چقد شب اضاف میاد وقتی تو نیستی !!! :( امروز وقتی دفترشو گرفت و رفت وقتی دسنشو دیدم خیلی دلم براش سوخت کاش دست من اونجوری میشد دلم میخواست دستشو ببوسم و بگم خیلی دوسش دارم ولی نمیشد....
تنهاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام همه ی 24 ساعتو ...
وقتی دستاتو میگیرم انگار یه آسمون ستاره
برای خوشبختی ما هر روز میخواد بباره
نگاه مهربونتو به آسمون نمیدم
ماه هم اگه شاکی بشه تورو به اون نمیدم
یه لحظه عاشقت شدم میشه برات بمیرم ؟؟؟
بذار یکم نگای تو سهم چشای من شه
قشنگی حرفای تو دلیل خنده هام شه
وقتی باهام حرف میزنی دلم از تو چشات می خونه
تو عاشق خنده هامی , دلم دروغ نمیگه
خدا جونم یه کاری کن نذار تنهام بذاره
قلب کهنه ی منو نذار زمین بذاره
کسی که خیلی دوسش داشتم و این وب و حرفایی که توش زدم واسه خاطر اون بود ازم جدا شده...دلم واسش تنگ شده امروز تو دانشگاه کلاس داشت هر چی دنبالش گشتم ندیدمش نا امید بر گشتم خونه ...نگرانشم میگفت شکمش درد میکنه **قربونش بشم**شاید هم باباش گوشیش رو ازش گرفته حالا اینا به کنار امشب قرار بوده واسش خواستگار بیاد ...قربونش بشم حتما با خواسنگارش رفتن یه گوشه حرف زدن نمیدونم اون لحظات یاد من بوده یا نه ... دلم فکرشه ...
من عشقم پاک و واقعی بود ولی آخره همه ی عاشقی ها تنهایی میشه ...دیگه باید با عکسش و یادش زندگی کنم و یه عمر حسرت نداشتنش بخورم
بغض گلومو گرفته هیشکی نیست باهام حرف بزنه تمومه دردمو فقط خودم میدونم و خودش ...
دوسش دارم
آدم همین وقت هاست که می تونه همه رو بشناسه
بشمار سه رفت اون که همش می گفتی
جاش روی تخم چشماته
رفاقت ها بوی خیانت می دن
نه نگو توی قیافت دیدم
یکی راست حسینی بهم بگه
که معنی رفیق رو کیا فهمیدن
ای کاش که بتونم دلیل
نامردی ها رو بدونم همین
تا دو نفر رو با هم آشنا کردیم
تیم شدن که بد منو بکوبن زمین
قلبتو عشقتو حستو وقتتو هزینه کن
که آخرم بره با یکی دیگه تنهایی بشه نصیبمون
زندگیت یه جزیره بود
قدم زدم در مسیر تو
که با لبخند بهم بگی همه اینا وظیفه بود
یزیدتو
قسم به جونه تو خودم با اشکام جوش میدم اون دله مهربونتو♥♥♥
.
میدونی عشق یعنی چی؟
یعنی بعد چند ماه وقتی میبینیش قلبت بلرزه...وقتی کنارشی دوس داری فقط حرف بزنه و دستاتو بزاری زیر چونتو فقط نگاش کنی...وقتی با ذوق یه چیزیو واست تعریف میکنه و از ته دل میخنده با تمام وجودت لذت ببری...وقتی کنارشی زبونت بگیره نتونی حرف بزنی از بس محو تماشای اونی....
سختتر از خیانت و دروغ اینهکه هم تو عاشقش باشی هم اون عاشقت،اما تو مجبور بشی ترکش کنی،بخاطر خودش،بخاطر آیندش.سخته که اون هی تلاش کنه که تورو برگردونه اما تو با بیرحمی توی چشمای زیبای زنونش ضل بزنی و بگی دوست ندارم،ولی خدا میدونه ک عاشقشی.سخته تنها شاهد های گریه هات بالشتت و دوش حموم باشه.سخته شمای خیست رو ببینیو دم نزنی!ولی به خودت وخدا قول بدی که به هیچ زنی نگاه نکنی،ازدواج نکنی،هم صحبت نشی.تا پنهونی عاشقه اون باشی و پنهونی بهش خیانت نکنی.
آرزوی من ,
فراتر از فضانوردان است .
دل من یک سفر بی دغدغه
به کره ی چشمانت میخواهد
امشب هم مثل شبای دیگه با حس دلتنگی و تنهایی بدون شب بخیر رفتم رو تختم بخوابم...... بازم دلتنگ کسی که خونشون دو قدمیه ماست ولی مجبوریم دور باشیم...نمیدونم اون قبل خواب به من فکر میکنه ...
خسته شدم ...دلم گرفته
هر روز چیزای جدیدی میشنوم ازش....کی تموم میشه این شوک ها
کاش روش حساس نبودم تا اینقد دلم نمیشکست
دختره خوبیه ولی اشتباه زیاد میکنه
امیدوارم دیگه درست بشه... رو کاراش فکر کنه...باهام صادق باشه ...نمیدونم میتونه یا نه
وقتي كه گرده پيري بر سرم نشست آيا باز هم مرا مي بوسي و مي گويي كه اكنون در خزان به تو عشق مي ورزم
همان گونه كه در بهار چنين بود...
ماشین رو جایی پارک کردم که وقتی میاد ببینمش و برم باهاش صحبت کنم ...
وقتی اومد یه نگاه تو ماشین کرد منو دید بی تفاوت عبور کرد ...
از ماشین اومدم بیرون و بلند گفتم : این بار دیگه بهش میگم...
رفت جلوتر به خیابون رسید ....تو عرض خیابون بهش گفتم : هم دانشگاهی میشه وایسی باهاتون کار دارم
تو پیاده رو وایساد
بهش گفتم همه چیو
قبول نکرد :) ولی شمارمو گرفت !!!
الان اون دختره 5 ماه 6 روزه که تموم زندگیم شده !!!
این خطو این نشان...
که دلت به هیچکس به اندازه ی من تنگ نخواهد شد..
برای شیطنتام ...
برای خندیدنم ...
برای نگاه کردنم ...
برای حرف زدنم .....برای تمامی لحظه هایی که کنارم داشتی...
دلت برای اینها تنگ خواهد شد...شک ندارم ...سلام مرابه روزهای خوشت برسان...
روی خوش غرورت و لجبازیت و ببوس..
حرفهای دردل مانده ی من هم بلند بلند سلام می رسونند.
وعدهی دیدارمان راس ساعت پشیمانی...
هـــــــــــر دو با گذشتیم و میگذریمـــــــــ...!!
منــــــــ از بی مهـــــــــری های تــــــــــــــو
تــــــــــو از دلتــــــــــنگی های مـــــــــــن.....
شب خوابیدی رو تختت..
هی غلت می خوری!!
بعد گوشیو برمیداری و مینویسی:
" خوابم نمیبره"
سرد میشی...
بغض میکنی...
میبینی هیچ کسی رو نداری ک این رو واسش بفرستی..
تنهــــــایی سخته
خیلی...
دﺳﺘﺎﻧﺖ ،
ﺣﻠﻘﻪ ﻣﯿﺰﻧﻨﺪ ﺑﻪ ﺩﻭﺭ ﮐﻤﺮﻡ !...
ﺍﯾﻦ ﺗﻨﻬﺎ
ﭘــﺮﺍﻧﺘـﺰ ( ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ ِ ﺯﻧﺪﮔﯽ ِ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ)
A
جوابم نکن مردم از نا امیدی
شاید عاشقم شی خدا روچی دیدی
خیال کن جواب منودادی اما
عزیزم جواب خدا رو چی می دی
همین جوری اشکام سرازیر میشن
دیگه از خودم اختیاری ندارم
من از عشق چیزی نمی خوام به جزتو
ولی از تو هیچ انتظاری ندارم
صبوریم کمه بی قراریم زیاده
چقدر بی قرارم من صاف وساده
عزیزم چقدر سخته دل کندن از تو
عزیزم چقدر تلخه کام من از تو
نزار زندگیم راحت از هم بپاشه
جوابم نکن مردم از بی جوابی
یه چیزی بگو پیش از اینکه بمیرم
به خوابم بیا پیش از اینکه بخوابی
شب از نیمه های زمستون گذشته
به خوابم بیا پیش از اینکه بمیرم
اگه پا به خوابم گذاشتی عزیزم
یه چیزی بگو بلکه آروم بگیرم
مــن فقــط
دیــوانـه ی آن لحــظه ام…
که قــــلبت…
زیــــر ســـرم
دسـت و پـــا بزند....
آهاے همیشگے ترینم
تمام فعل هاے ماضے ام را ببر..
چہ در گذر باشے
چہ نباشے
براے من استمــــــــــــــــــــــــــــــــــــرارے
خواهے بود..
من هر لحظه تو را صرف مے کنم...
من تو را نمی سرایم !..
تو ...
خودت در واژه ها می نشینی ..!
خودت قلم را وسوسه می کنی !!
و شعر را بیدار می کنی !!
امشب خیلی شب بدی بود ... با 5 نفر دعوام شد استخوان گونه سمت چپم شکست نزدیک به 100 تا مشت و لقت هم خوردم تمام بدنم کبود شده ... البته منم تا اونجایی که تونستم زدم ولی حریفشون نشدم...واسه 5 تاشون دارم ...1 ماه دیگه یکی یکی حسابشون رو میرسونم
حالم بده :(
عشقم هم هر روز یه بامبول در میاره واسه جدایی الان از نظر جسمی و روحی و روانی داغونم ....
الان با گریه از خواب بیدار شدم...
ظهر خسته بودم خوابیدم < خواب دیدم با عشقم داریم از سفر شمال برمیگردیم جاده کوهستانی بود قرار بود پایین جاده / واسه همیشه از عشقم جدا بشم اینقدر واسم سخت بود که تو راه بد رانندگی میکردم که هر دومون کشته بشیم ...ولی باز قلبم اجازه نداد
پایین جاده رسیدیم و از قسمت کوهستانی گذشتیم/// دیگه از ماشین امدیم بیرون یه در شیشه ای بود تو یه چاله. که آزاده میخواست بره اونطرف در شیشه ای /اونجا یه جای دیگه بود یه شهر دیگه... خلاصه بغلش کردم رفتیم پایین یه جا که کسی نبینه مارو
روسریش رو زدم کنار صورتش آفتاب سوخته شده بود چند تا جوش هم زده بود ولی اصلا واسم مهم نبود تازه میگفتم قشنگتر شدی که ناراحت نباشه / دلم نمیخواست آزاده تنهام بزاره بهش التماس میکردم که نره ...ولی دلش پیشم نبود ...صورتشو بوس میکردم ...ولی خسته شده بود با لحن تند گفت ولم کن میخوام برم ...همین که اینو گفت با اشک از اونجا اومدم بیرون حتی خداحافظی هم نکردم اینقد جداییش سخت بود که از ترس از خواب پریدم
دیدم تو بیداری هم دارم اشک میریزم و ناراحتم ...دست چشام زدم دیدم واقعیه ....
دلم گرفته ...خیلی خیلی خیلی
خیلی بده اینقد عاشق باشی ولی هیشکی تورو نفهمه ....................... کاش میشد عشقمو ببینم ...اس ام اس هم نمیشه بهش بدم
نمیدونم چیکار کنم
گاهی تنهایی یعنی خیلی ها در حدت نیستن
خیلی دلم گرفته
با تمامِ بودنت :
که پیشانی ات ماه بود
چشم هایت، خورشید
خنده هایت، چکاوک نارنج زار.
ماه که می رود آفتاب شود
باد میآید
کاغذهایم را ... تو را با خود می برد.
می شود ماه را با دست هایت نگه داری،
غروب نکند؟
می خواهم درها و پنجــره ها را چفت کنم
و تــو را
برای همیشــه بنویسم
تعداد صفحات : 5
1کج شدن عکس
2 نشانگر موس
!--حباب--!!